چند سال پیش مادربزرگم اومده بود خونمون. ظهر که مامانم از سرکار اومد مادربزرگم گفت مادر
چقد تو شلخته ای چقدر کثیفی O-O یکم به زندگیت برس همش کار کار آخه این چه وضعه ماهی تابه
و قابلمس از صبح سیم کشیدم تا تمیز شد سیاهیاش رفت.
مامانم بیهوش شد آخه مادربزرگم ظروف تفلونشو همرو سیم زده بود آینه کرده بود!!!